جاده تو را پس نمیدهد

ساخت وبلاگ
تا جایی که یادم می آید هربار که کسی از دوست داشتن نق و ناله می‌کرد و ميگفت فلانی را بد جور میخواهم و او مرا نه ! در ظاهر با او هم دردی میکردم و در درونم می خندیدم !با خودم میگفتم مگر ایجاد تمایل به رابطه ( بخوانید مخ زدن) در این پسر کوچولو های ریش دار چقدر سخت است که از خواب و خوراک افتاده اید!!!سختی اش را تجربه نکرده بودم ...هیچ وقت...دلم را که می برد نگاهی ...چشمم را که می‌گرفت کسی ...چند روز بعدش خودش می آمد و دهان به خواستنم باز میکرد !!!و زندگی به همین منوال بود تا دیدن چشم های تو ...تا دیدن چشم های تو تا دیدن چشم های تو که سخت الصید بودی ...که هرچه دانه در کیسه داشتم به زمین پاشیدم و تو از آسمان پایین نیامدی !حالا اگر کسی می‌گوید فلانی را سخت میخواهم عمیقا او را درک میکنم و می‌گویم گاهی بدست آوردن دل این پسر کوچولو های ریش دار سخت است ......+‏"هزار چاره بکردم، که هم‌عنان تو گردم‏تو پهلوان‌تر از آنی که در کمند من افتی" جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 21:59

دوستم ازم خواسته شعر کارت عروسی ش رو بنویسم !

دو سه روزه نتونستم !!!! و فردا باید تحویل بده

وسط اینهمه بی عشقی چطور میتونستم همچین چیزی بنویسم !!!

وسط اینهمه بی عشقی!!!

وسط اینهمه.... !!!

وسط...!!!!

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 165 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 18:34

و از مصائب روانشناس بودن همین است که اطرافیانت انتظار دارند شغل ات را ۲۴ ساعته ادامه دهی !!خودت خسته نباشی!!و در هر حالتی همدلانه به آنها توجه کنی و برایشان گوش باشی!!هر بار به مشکلی برخوردند از جیب ت راه حل در بیاوری !!و از همه بد تر زمانی ست که دوستانت موقع حال بدشان یادشان می افتد که یک رفیق روانشناس دارند ......من سالهاست که تلاش کرده ام تحلیل گر درونم را فقط وقتی در اتاقِ درمان هستم روشن کنم ...فقط وقتی لازم است کشف کنم شامه ام را تیز کنم...فقط وقتی لازم است راه را از چاه نشان دهم ژست تدریس بگیرم ...اما با این حال باز هم خیلی وقت ها موفق نبوده ام که بگویم؛ من دوست دارم مشکل ات را دقیق تر بررسی کنم..تماس بگیر با منشی ام و سریعا یک قرار مشاوره با من ست کن "یک روز هایی هم خسته ام...یک روزهایی هم می‌خواهم شنیده شوم...یک روزهایی هم می‌خواهم بگویم فلانی الان خودم حال خوشی ندارم لطفا به رفیق دیگری زنگ بزن ...و حتی گاهی دلم می‌خواهد با دوستی تماس بگیرم و بگویم حالم امروز خوب نیست !!!و یا گاهی دلم میخواهد با آزادی خیال به رابطه ام تکیه کنم و خیالم راحت باشد اگر دو روز خسته ام یا حالم خوش نیست از هم نمی پاشد (حتما در رابطه های آینده ام یادم بماند این موضوع را لحاظ کنم )اما اغلب در این مواقع تماس میگیرم با مرکز مشاوره و یک نوبت پیش مشاورم میگیرم!!!و پس از کارت کشیدنبا لبخند بیرون می آیمو دوباره به آدمها همدلانه توجه میکنم :)..+یکی هم میگفت تو از زندگی شادی ها و لذت ها را جمع میکنی که صرف آدم ها کنی اش ....راست هم میگفت !! جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 88 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 18:34

"خب چرا به من زنگ زدی؟!!!!"

منم بعدش از خودم پرسیدم چرا به تو زنگ زدم

که دور و دیر و سرد و نامفهومی ...

+

دیروز یه مراجع گریه میکرد تو جلسه مشاوره ش با من که همسرم درکم نمیکنه اصلا و اصلا حس حمایت شدن از جانب ش ندارم !!!

+

کاش با همچین آدمی ازدواج نکنم !!!!

جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 93 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 18:34